معنی همسایه، چلچراغ

حل جدول

همسایه، چلچراغ

جار


چلچراغ

ثریا

ثریا، جار

جار

لغت نامه دهخدا

چلچراغ

چلچراغ. [چ ِ چ ِ] (اِ مرکب) نخلی باشد از چوب یا نقره که چراغهای بسیار در آن می افروزند. (آنندراج). نخلی چوبین و یا برنجین و یا نقرگین که چراغ بسیار در آن افروزند. (ناظم الاطباء). نوعی جار یا قندیل بزرگ که انواع بلورین یا سیمین و زرین درساختمانهای مجلل برای روشن کردن سالنها بکار برند. چراغ واره. چراغ بره. چراغواره. چراغدان:
بهار آمد آن کیمیاساز باغ
کز او بوته ٔ گل شود چلچراغ.
طغرا (از آنندراج).
نیست یکشب که ز سوز دل صدپاره ٔ ما
چلچراغی به سر تربت ما روشن نیست.
تأثیر (از آنندراج).
|| در بعضی رسایل به معنی نوعی از آتش بازی دیده شده. (آنندراج).


همسایه

همسایه. [هََ ی َ / ی ِ] (ص مرکب) هم دیوار. (آنندراج). دو تن یا دو خانواده که در کنار هم خانه دارند یا در دو قسمت یک خانه زندگی کنند، و به کنایه، قرین و مجاور. ج، همسایگان:
بخواند آنگهی زرگر دند را
ز همسایگان مر تنی چند را.
بوشکور.
ز همسایگان گاو و خر خواستند
همه دشت یکسر بیاراستند.
فردوسی.
چو همسایه آمد به خیمه درون
بدانست کاو دست یازد به خون.
فردوسی.
از آواز ما خفته همسایگان
بی آرام گشتند در خوابها.
منوچهری.
از دل همسایه گر می کَنْد خواهی کین خویش
از دل خویش ای نفایه کین همسایه بکن.
ناصرخسرو.
همسایه ٔ نیک است تن تیره ت را جان
همسایه ز همسایه برد قیمت و مقدار.
ناصرخسرو.
موش، مردم را همسایه و همخانه است. (کلیله و دمنه). همسایگان درآمدند واو را ملامت کردند. (کلیله و دمنه).
همسایه شنید آه من گفت:
خاقانی را مگر تب آمد؟
خاقانی.
خاصه همسایگان نسطوری
که مرا عیسی دوم خوانند.
خاقانی.
در سایه ٔ زلف تو دل من
همسایه ٔ نور آسمانی است.
خاقانی.
از بس که به سایه راز می گفت
همسایه ٔ او به شب نمی خفت.
نظامی.
خانه ای را که چون تو همسایه ست
ده درم سیم کم عیار ارزد.
سعدی.
آتش از خانه ٔ همسایه ٔ درویش مخواه
کآنچه بر روزن او میگذرد دوددل است.
سعدی.
تا ندانی که کیست همسایه
به عمارت تلف مکن مایه.
اوحدی.
حق همسایگان بزرگ شمار
باطلی گر کنند یاد میار.
اوحدی.
بیگانگی نگر که من و یار چون دو چشم
همسایه ایم و خانه ٔ هم را ندیده ایم.
؟
- امثال:
بچه ٔ خودش را میزند که چشم همسایه بترسد،در تداول این سخن را درباره ٔ کسی گویند که به خود آسیب رساند تا دیگران کاری به کارش نداشته باشند.
مرغ همسایه غازاست، درباره ٔ کسی گویند که همواره چشمش به مال و مقام و فرزند دیگران است و می پندارد آنچه دیگران دارند بهتر از آن ِ اوست.
مرگ همسایه واعظ تو بس است، از آنچه بر سر دیگران می آید باید عبرت گرفت.
هرکه به امیدهمسایه نشست، گرسنه میخوابد، یعنی باید به خود متکی بود، و تکیه به دیگران سرانجامش ناکامی است.
همسایه را بپرس، خانه را بخر، یعنی جوانب هر کار را باید پیش از اقدام به آن بررسی کرد.
همسایه ٔ نزدیک به از برادر دور، یعنی اگر یکدلی و صمیمیت نباشد برادری ارزشی ندارد.
همسایه ها یاری کنند تا من شوهرداری کنم، درباره ٔ کسی گویند که خود لیاقت اداره ٔ خانه و زندگیش را ندارد.
- همسایه آزار، کسی که همسایگان خود را ناراحت می کند.
- همسایه پرس، آنکه به حال و روز همسایگان خود توجه دارد.
- همسایه پرسی، رسیدگی به حال و وضع همسایگان و رفت وآمد با آنها:
گفت: زحمت نیست ؟ گفتا: منت است
در خبر همسایه پرسی سنت است.
؟ (از یادداشت مؤلف).
- همسایه داری، همسایگی. همسایه بودن: در خانه ٔ همسایه داری راحتی نیست.
- همسایه ٔ مسیح. رجوع به این مدخل شود.
|| متفق. موافق:
دلت با زبان هیچ همسایه نیست
روان تو را از خرد مایه نیست.
فردوسی.

فرهنگ معین

چلچراغ

(چِ چِ) (اِمر.) نوعی قندیل بزرگ که شمع ها یا چراغ های بسیار در آن جا شود.

فرهنگ فارسی هوشیار

چلچراغ

نخلی باشد از چوب یا نقره که چراغهای بسیار در آن می افروزند


همسایه

(صفت) دو یا چند کس که در زیر سایه یک سقف باشند، دو یا چند کس که اطاق یا خانه آنان متصل یا نزدیک هم باشد همسرایه:. . . تا اگر خویشاوند و همسایه درویش داری ازایشان ننگ نداری و با ایشان پیوندی، دو یا چند ناحیه (ده شهر استان کشور) که مجاور یکدیگر باشند جمع: همسایگان: دیگر آنکه اگر صاحب طرفی از همسایگان مملکت بکمال حلم و وفور کم آزاری این خسرو نوشیروان معدلت ما مغرور شود. . . یا همسایه مسیح. آفتاب.

فارسی به ایتالیایی

چلچراغ

lampadario

فرهنگ عمید

چلچراغ

نوعی چراغ بلوری بزرگ با آویزها و چراغ‌های بسیار،

مترادف و متضاد زبان فارسی

چلچراغ

جار، چراغ، چراغ‌آویز، چراغدان، قندیل، لوستر

فارسی به عربی

تعبیر خواب

همسایه

1ـ دیدن همسایه های خود در خواب، نشانه آن است که فرصتهایی استثنایی با تلاشهایی بیهوده و بدگویی بکلی تلف می شود.

2ـ اگر خواب ببینید همسایه های شما عصبانی یا اندوهگین به نظر می رسند، نشانه آن است که درگیر اختلاف و مشاجرات خواهید شد.
- آنلی بیتون

گویش مازندرانی

در همسایه

همسایه – همسایه ها

معادل ابجد

همسایه، چلچراغ

1358

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری